عاقا نبودید ببینید چه کارا که نکردم تو کلاس این بغل دستیم رو هیی با مدادم زیرش سیخونک مینداختم اخر برگشت گفت چته؟ گفتم نگوزی یه وقت یعنی اینقدر خندیدم از خنده گوجه فرنگی شدم
بعد از اونور اون یارو ته کلاس میگفت دارم از دستشویی میترکم منم گفتم برو دستشویی خب نگو از جن میترسیده که تو پست بعدی یه چیزی راجب این جنه که تو مدرسمون هست میگم بعد دیدم نه این حرف تو کتش نمیره بلند شدم خانوممون گفت چیه؟ گفتم:خانوم اجازه .خانوم نیلوفر داره از دستشویی میترکه ماهم داریم از خنده میترکیم هیچی دیگه کل کلاس رفت رو هوا خانوممون اون وسط داشت خودشو جر میداد
برید ادامه ولی قسمت قبلی رو 40 تا بدید این قسمت هم 40 تا
بچه هایی که تو رمان هستن و رامی و نوری و...رنگ قدرت سازشون رو بگن
مثلا وقتی که اهنگ میزنی یا میخونی از سازن یه نیرویی در میاد و رنگش رو بگید که اون نیرو تو وجودتون هم قراره گرفته و میتونید باهاش همه چی بسازید
عاقا زنگ ریاضی معلیم داشت درس میداد بعد یکی اون وسط با دهنش صدای تیک تاک ساعت در میورد معلم گفت:کیه؟ هممون برگشتیم سمت همون یارو بیچاره سرشو پایین انداخت معلم گفت:چته خوبی ؟یدفعه همه زدیم زیر خنده خود معلممون هم خندش گرفت از اونور زنگ تفریح داشتم برا دوستم نقاشی پسر انیمه ای میکشیدم یدفعه همکلاسیم یه چیزی دید خندش گرفت بیسکوییتش پرید تو گلوش کل کلاس ریختن رو سرش با مشت و لگد یکی اینو امولا اب بدبختو خالی کرد رو سرش اون وسط من داشتم از خنده میترکیدم در حدی خندیدم که اشکم در اومد یعنی خانوممون اومد تو کلاس قیافه منو دید تعجب کرد پرسید چی شده؟ منم کل ماجرا رو گفتم اینقدر خندیدیم ولی همیشه گفتن بعد یه خوشی یه ناراحتی هم هست منم تو راه با دوستم دعام شده دختره امول تو کار همه دخالت میکنه
سلاااااام
یلداااا مبااارک
چیکارا میکنید با شکلاتای توی خونه؟
من؟ والا من دادم از هم جداشون میکنم خوشمزه ها برا خودم
هوووووورااا تولد تولد تولدم مبارک
اخجووون شمعهااااا رو عشقه
کیکموووو کیک اوجولاتیه
بادکنکا رو بترکونم یووهووو
بریید ادامهههه
پسرایی که اینو گاو سرشونو میندازن پایین و میان تو وبم یه نگاه به قوانین بندازن بد نیس واسشون بعله یه نگاه کنن اون بالا زدم ورود پسرا ممنوع یا بهتر بگم شرررررتووووووون کم
سلووم میگم یه نگاه به اسم نویسنده بندازید بعد بگید چی نوشته شده و جالبه یا باید یه زبون دیه کنمش؟؟؟