بچه ها من میخوام تو وب رویا رمان بنویسم زود اعلام شخصیت کنید
خواننده مورد علاقتون کیه؟
من خواننده مورد علاقم
رتبه اول...یاس
رتبه دوم...مرتضی پاشایی
رتبه سوم...ریکستون
بچه ها کیا سریال پاستا رو میبینن ؟
من الان بین دوتا شخصیت گیر کردم فیلیپ اون پسره اس که موهاشو از پشت بسته؟ یا اون پسره که موهاش حالت داره؟
خب سوال:خططون چه شکلیه؟
نسطعلیق
شکسته
نرم
به هم پیوسته
شیب سمت راست
شیب سمت چپ
مال من نسطعلیق
ممد نبودی ببینی...بنزین ازاد شد..، لیتری 700 شد..خاکی بر سر شد..ممد نبودی ببینی...بنزین ازاد شد..لیتری 700 شد..خاکی بر سر شد..لواش دونه یی 100 تومن....تافتون200...بربری...300...سنگک800
اه و واویلا...یارانه حذف شد ممد....پول اب و برق 100 برابر شد....امید ها گشته نا امید...تو سفره نون نیست...تو جیب ها پول نیست...شکم ها خالیست خب بابا منو به فحش نکشید
برید ادامه درسته اعصابم خط خطیه ولی نوشتم
نبودید ببینید چه بلایی سر من اوردن با بغل دستیم تو حیاط داشتیم راه میرفتیم و حرف میزدیم بعد یکی از همکلاسی های خرم از پشت زد تو گردن من یعنی اشکم در اومد اخه قبلا هم یه ضربه به گردنم وارد شده یعنی دو زنگ کامل داشتم اشک میریختم بعد ابنقدر محکم زد که من هیچی نگفتم ولی بغل دستیم به فحش گرفتش و از اونور اینقدر محکم زده بود تا برسم خونه سردرد و چشم درد داشتم الان به لطف دعا های مامانم حالم بهتره ولی یخورده تار میبینم
سلاااام چطورید ؟
میدونم اول صبحی الان باید مدرسه باشم ولی...بخاطر اینکه شوفاژ هامون خرابیده معلم یکی از کلاسا پیشنهاد داد بخاطر هوای سرد تعطیل بشه بعد ناظممون به کلاس ما گفت تعطیل نمیشه ولی تا چند دقیقه پیش با دوستم سر کوچه مدرسه رسیدبم فهمیدیم تعطیله و دوستم انچنان جیغی کشید که گوشم جر خورد اینجا ساعت 7 و 34 دقیقه به وفت...
خب برید ادانه و تو نظرات گروه خونی تون رو بگید من O گروه خونیمه
عاقا دست، جیغ، هورااا
حالا میگید چرا؟ چون مربی پینگ پنگم میخواد اسممو برا مسابقات استانی بده جیییییییغ
و فردا همه دوستام هیی میخوان بریزن سرم بگن:استاد، استاد
و حالا ناراحتیم
امروز تو وسطی تو سالن منو میخواستن بزنن پام رفت رو توپ و ...با پشت خوردم زمین برای اولین بار بود که اشکم در اومد یعنی مردم و زنده شدم
لاپ بی معرفت اولودا لااااپ
اگ من دیه رمان اولدو نویسم
یعنیااا قسمت نظرات تارعنکبوت بستو
ترجمه:
خیلی بی معرفت شدیدا خیلییی
اگه من دیه رمان باز بنویسم
یعنیاا قسمت نظرات تار عنکبوت بسته
سلااام کیریستمس مباااارک
بالاخره سال 2016 میلادی اغاز میگرده
مسیح 2016 ساله میشه
کیریستمس به همه مسیحیان و پیرو دین عیسی مسیح مبارک
میلاد مسیح و عید کریسمس
عید است و شادی
نه عید نوروز
جشن مسیحیاست
نامش، کریسمس
آغوش مریم
نوری مبین است
بس میدرخشد
ان روح ماهش
بلبل ز شادی
با صد ترانه
بر شاخه شاخه
هی میزند پر
فصل زمستان
چه نو بهاری است
دشت و دمن شد
با غنچه زیبا
شبنم به گل ها
ناز است و غلطان
رویایی گشته است
دنیای گل ها
تن پوش روشن
هرجا صفایی است
از سوز سردی
آن جا نمایان
صد لاله در باغ
بر سبزه حالی است
این لطف و رحمت
از ان الله است
برید ادامه
تو مدرسه ما شایعه میکنن تو دستشویی جن هست در صورتی که من اینو باور ندارم اخه تو دستشویی چیزی که زیاده فلزه جن هم از فلز میترسه دیگه بعد میگن یه روز هم سرویسی دوستم رفته دستشویی دوستمم باهاش رفته بوده بعد خواستن برن دستشویی یدفعه دوتا دست خونی پشت در یکی از سرویس بهداشتیا ظاهر شده دوستم و هم سرویسیش بدو بدو اومدن بیرون دوستم رسید تو کلاس یدفعه غش زد فکر کن اونم شجاع ترین بچه کلاس بعد منم مبصر بودم داشتم پای تخته اسما رو مینوشتم از اونور دوستم درو باز کرد افتاد تو کلاس من سریع رفتم گرفتمش و یکی از بچه ها رفت اب قند اورد نزاشتیم معلممون بویی ببره از غش کردن نیلوفر بعد تند تند بهش اب قند میدادن حالا که اوضاعش درست شد گفتم:چی شده که تو غش کردی گفتش:د..دوتا...دوتا دست...دوتا دست خونی..تو..دستشویی
منم گفتم -مطمئنی اشتباه نکردی؟ رفتیم باهم سمت دستشویی دیدیم نه واقعیه تازه اون دستای خونی هم رو دیوار یخورده ردش مونده از اون له بعد که دوستم دیگه دستشویی نمیره
عاقا نبودید ببینید چه کارا که نکردم تو کلاس این بغل دستیم رو هیی با مدادم زیرش سیخونک مینداختم اخر برگشت گفت چته؟ گفتم نگوزی یه وقت یعنی اینقدر خندیدم از خنده گوجه فرنگی شدم
بعد از اونور اون یارو ته کلاس میگفت دارم از دستشویی میترکم منم گفتم برو دستشویی خب نگو از جن میترسیده که تو پست بعدی یه چیزی راجب این جنه که تو مدرسمون هست میگم بعد دیدم نه این حرف تو کتش نمیره بلند شدم خانوممون گفت چیه؟ گفتم:خانوم اجازه .خانوم نیلوفر داره از دستشویی میترکه ماهم داریم از خنده میترکیم هیچی دیگه کل کلاس رفت رو هوا خانوممون اون وسط داشت خودشو جر میداد
برید ادامه ولی قسمت قبلی رو 40 تا بدید این قسمت هم 40 تا
بچه هایی که تو رمان هستن و رامی و نوری و...رنگ قدرت سازشون رو بگن
مثلا وقتی که اهنگ میزنی یا میخونی از سازن یه نیرویی در میاد و رنگش رو بگید که اون نیرو تو وجودتون هم قراره گرفته و میتونید باهاش همه چی بسازید
عاقا زنگ ریاضی معلیم داشت درس میداد بعد یکی اون وسط با دهنش صدای تیک تاک ساعت در میورد معلم گفت:کیه؟ هممون برگشتیم سمت همون یارو بیچاره سرشو پایین انداخت معلم گفت:چته خوبی ؟یدفعه همه زدیم زیر خنده خود معلممون هم خندش گرفت از اونور زنگ تفریح داشتم برا دوستم نقاشی پسر انیمه ای میکشیدم یدفعه همکلاسیم یه چیزی دید خندش گرفت بیسکوییتش پرید تو گلوش کل کلاس ریختن رو سرش با مشت و لگد یکی اینو امولا اب بدبختو خالی کرد رو سرش اون وسط من داشتم از خنده میترکیدم در حدی خندیدم که اشکم در اومد یعنی خانوممون اومد تو کلاس قیافه منو دید تعجب کرد پرسید چی شده؟ منم کل ماجرا رو گفتم اینقدر خندیدیم ولی همیشه گفتن بعد یه خوشی یه ناراحتی هم هست منم تو راه با دوستم دعام شده دختره امول تو کار همه دخالت میکنه